خانه ی ما تهران نیست

ساخت وبلاگ

یادداشتی بر دفتر شعر( خانه ی ما تهران نیست ) نوشته ی سید حسن حسینی تیل آباد

سید حسن حسینی تیل آباد را باید در زمره ی شاعران جوانی به حساب آورد که در مسیر شعر نو هنوز در آغاز راه است اما در همین نقطه ی شروع نیز توانسته است به خوبی استعدادهای ادبی اش را به رخ بکشد . خانه ی ما تهران نیست مجموعه ی شعری ست که به تازگی با قلم او توسط نشر دوات معاصر به چاپ رسیده است . در این نوشته نگاهی هر چند گذرا بر این اثر داریم .این کتاب در ۵۴ صفحه و با مقدمه ی جناب عبدالجبارکاکایی به زیور طبع آراسته شده است.
در اولین برداشت آنچه بیش از همه چیز ذهن ها را به خود معطوف می کند نگاه او به عشق است . این نگاه در عین دلفریبی ، زیبا و جاندار است . عشقی که روح را به تلاطم در می آورد و نوعی انتظار شیرین را در جان زنده می کند :
دختران بندر موجی اند
چیزی سرشان نمی شود
به فکر ما نیستند
وقتی کنار ساحل غرق می شویم (ص ۱۶)

بی هیچ تردیدی باید بپذیریم شعر شاعران جوان امروز ما پر از آرمان خواهی ست . دنیای امروز در سمت و سویی در حرکت است که بیشتر از آن که دردهای بشر را تسکین دهد بر دردهای او می افزاید و همین کافی ست تا به شاعر جسارت ببخشد و قلمش را از بند احتیاط رها کند . این نگاه در اثر خانه ی ما تهران نیست به خوبی مشهود است :
کوچه ی ما بن بست نیست
اما نمی شود دل بست
کوچه ی ما فرعی ندارد
خیابان ندارد
مثل آزادی ( ص ۳۱ )


جوانی با همه ی فراز و فرودهایش در شعر سید حسن حسینی تیل آباد از یاد نرفته است . او بیست و هفت بهار را پشت سر گذاشته اما مثل همه ی هم نسل هایش معترض است :
من مرسدس بنز دوست دارم
ویلای لب ساحل
برج ...
اما سر برج که می رسد ...
خودم را به سرماخوردگی می زنم (ص ۲۶)
باید خرفت بار بیایم
تا پوست کلفت شوم
مثل کرگدن
مثل اسب آبی
ولی من ...
دوست دارم شاعر باشم (ص ۲۱)
پاهایم را به دار نیاویزید
این مسیر که می روم
سعادت آباد است
آزادی است (ص ۴۳)
من متهم مزرعه ام
اسیر تا ابد
تو لباس اندوه را به تنم کردی
کلاه بر سرم گذاشتی
به صلیب ام کشیدی
بی آن که مسیح باشم ( ص۴۷ )


درد در شعر او رنگ دیگری دارد انگار در عین جوانی اندوخته ای از تجربه با خود به یادگار دارد :
شما چه قدر خوب کارخانه می زنید
ما چه قدر خوب کار می کنیم (ص۳۴)
نگاه او به زندگی به اجتماع و به جهانی که در آن زندگی می کنیم نگاه کسی است که عمری درد کشیده است اما همچنان در مرز ناکامی و نامرادی قدم می زند . جهان امروز از انسان ابزاری برای کار ساخته اما ماحصل این تلاش جز بردگی چه می تواند باشد ؟ :
من همه ی چیزهای خوب را از چشم شما می بینم
شما همه ی چیزهای خوب را از دست ما
ما چه قدر شباهت داریم
شما چه قدر ؟ (ص ۳۴)
در کوچه ی شما خوشی لبریز است
کوچه ی ما بیمارستان
شما خواب می بینید
ما می خوابیم ( ص ۳۵)

 این دفتر پر است از حرف های ناگفته ، آرزوهای دور و دراز و تخیلی که گاهی انسان را به وجد می آورد : 

بعضی وقت ها دوست دارم بسوزم 

معجزه کنم 

حرف بزنم
ققنوس باشم
پرواز کنم ( ص ۳۷ )
گریه کن خالی شو
مثل ماهی ها نفس بکش
چرا این همه ماتم گرفته ای و خلوت کرده ای ( ص۴۰)
گاهی وقت ها
آن قدر در زمین بمب کاشته ام که وقتی راه می روم
پرواز می کنم ( ص ۴۵ )


سیدحسن حسینی تیل آباد در عین جوانی قلمی توانا دارد اما برای رسیدن به مرز پختگی کمی زمان می خواهد . برای این شاعر خوب بهترین ها را آرزومندیم و منتظر آثار بعدی او هستیم
با ارادت و مهر ، بهار ۹۷ ، حسن حسینی


#حسن_حسینی
#نقد_شعر_نو
#گلستان
#گنبد_کاووس
#انجمن_شعر_حافظ
#بهار_۹۷
#سید_حسن_حسینی_تیل_آباد
#عبدالجبار_کاکایی
#نشر_دوات_معاصر
#شعر_سپید

خانه ی ما تهران نیست...
ما را در سایت خانه ی ما تهران نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hasanhosseini بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 4 شهريور 1397 ساعت: 13:57